-کلاسای ترم دو هم تموم شدن و الان تعطیلات بین دو ترمه اما من خونه نرفتم و موندم مشهد ...اواخر بهمن ترم سه شروع می شه ... ینی اخرین ترمی که درس تئوری داریم و بعدشم امتحان جامع و بعد هم می افتیم توی قیل و قال پایان نامه .... داشتم ارشیو وبلاگمو نکاه می کردم که این روزا بهش خیلی کم لطف شدم ... این پست رو دیدم و این یکی رو... چقدر سخت بود ... اما خدا چقدر هوامو داشت ...

- گاهی پیش میاد که یه مقاله ای رو در راستای تکالیفمون می خونیم و می بینیم مناسب کار ماست و ابزاری که استفاده شده توی اون - مثلا یه پرسشنامه - به درد ما هم می خوره ... یا اینکه فول تکست اون مقاله رو می خواهیم اما به هیچ طریقی نمی تونیم گیرش بیاریم .... خود من در این جور موارد به نویسنده مسوول مکاتبات مقاله ایمیل می زنم و درخواستمو مظزح می کنم .. تیری در تاریکیه ... بعضیاشون اجابت می کنن و بعضیاشون نه ... برا خودمم از این ایمیل ها کم نیومده که خداییش حتی یکدونش هم بی پاسخ نذاشتم ... معمولا ابزار می خواستن که سریع براشون ایمیل کردم ... چن هفته قبل برای چند تا نویسنده ایرانی ایمیل زدم و با کلی خواهش و تمنا پرسشنامه استفاده شده شون رو خواستم ... بعد چن رور سه نفر برام فرستادن ... دو تا آقا  و یک خانم ! ... با این که خودمم مونث هستم اما علناً می گم خانم های ایرانی در این موارد معمولا بخیل هستن!!! دیروز یه مقاله لاتین دیدم که عیناً همون کاری بود که من دارم انجام می دم و خیلی می تونست کمکم کنه اما فقط چکیذه مقاله بود ... فول تکسش رو هر چی گشتم نمی داد و می گفت اینقد دلار واریز کن تا بهت بدیم! .. نویسنده هاش هم یک مشت دکتر مکتر  استرالیایی بودن ... اکثرا هم استاد تمام بودن ... کارشون درست بود ... گفتم بذار شانسمو امتحان کنم ... هر چند خیلی امیدوار نبودم که مقاله پولی خودش رو برام بفرسته ... علی الخصوص این که من ایرانی ام و خیلی ها تا آی پی ایران رو ببینن اصلا ممکنه جواب ندن ....بهش ایمیل زدم :

Dear Prof. Jennifer Fenwick;

I studied your excellent abstract entitled "Women's perceptions of emotional support following childbirth: A qualitative investigation". Unfortunately, I have no access to the full text. If it is possible please send me the full text.

Best regards

Somayeh ........ PhD candidate on ...........

امروز اول صبح دیدم که جواب زیر رو  داده و برام اصل مقالش رو هم پیوست کرده:

Here you go Somayeh

Best wishes

Jenny

زیرش هم نوشته:

I acknowledge the Traditional Custodians and the ancestors of the land on which I tread and respect the Elders and their cultural obligations to Community and Country

یعنی عاشق این مرام و خاکی بوذن استادای اون وریام ا ... زیرش فقط نوشته "جِنی" ... حتی جنیفر هم ننوشته ... دیگه چه برسه به این که مثلا بخاد بنویسه دکتر فلانی و رییس فلان دانشگاه و ....  . این جا که معمولا هر چی عنق تر باشی با کلاس تری ...

-بعد از این که رییس دانشکده رو کشوندیم به اتاق و اوضاع درب و داغون کامپیوترامون رو دید و قول داد به جای این چار تا عتیقه چار تا سیستم نو بده بهمون ، چن روز پیش از انبار خبر دادن که دو تا سیستم نو هست بیاین بردارین ببرین ... گفتیم ما که چار تاییم ... گفتن رییس دانشکده گفته بودجه نداریم و هر دو نفر با یک سیستم کار کنید! من و لیلا رفتیم اتاق رییس دانشکده ... گفتیم اقای دکتر این جوری نمی شه که ... اگر این جوره پس ما هم یک روز در میون میایم انگشت می زنیم و ساعات حضورمون باید نصف شه ... گفت من خیلی تلاش کردم اما نشد ... بیاین کامپیوتر خودمو بردارید ببرید!!! من لپ تاپ دارم!!! ... خو.استیم بگیم اونوقت باز می شه سه تا ... مال معاونت هم بده بهمون تا بشه چار تا !!! اما حرفشو جدی نگرفتیم و اومدیم بیرون ... یک ساعت بعد که رفتیم پیشش که بگیم باباجان نخواستیم اصلا ... دیدیم بنده خدا نشسته پای سیستم اتاقش و داره خالیش می کنه ... گفت بیاین خالیش کردم براتون!!! گفتیم نه دکتر جان ... فعلا با همون دو تا می سازیم ...همین مونده کامپیوتر خودشو بده بهمون و فردا همه جا بپیچه که اینا سستم رییس دانشکده رو تلکه کردن ! البته بازم قول های مساعدی داده ... حالا شنبه فعلا علی الحساب اون دو تا رو تحویل می گیریم ...

-امسال مشهد هواش با پارسال خیلی فرق داره ... یادمه پارسال تو بهمن یک برف جانانه اومد ... اما الان هوا داره هر روز هی گرم تر هم می شه .... نه برفی نه بارونی .....اسمون مشهد خسیس شده ....اهواز خودمون بیشتر از اینجا بارون می اومد ...

-وقتی می ریم دانشکده و کلاس هم نداریم و سیستم کامپیوترمون هم خرابه ترجیح می دیم جای غاز چروندن بریم بازار بگردیم ...اخرِ این چار سال باید یه پی اچ دی مشد گردی هم بهمون بدن! .... امروز با لیلا و مریم رفتیم 17 شهریور اما جای پارک نبود ... مجبور شدیم برگردیم اطراف تقی آباد هم که بغل دانشکدس مغازه ها خوبی داره ... چن روز پیش هم رفتیم خیابون راهنمایی از اول تا اخرش آف زده بودن ... بچه مشهذیا کلاسمون می گن هر سال بهمن اینجا اف میزنن قیمتاشونو ... خداییش جنس خوب و مناسب هم توشون پیدا می شد... یه جفت کفش خریدم که راضی ام ازش ...

- قرارداد خونه 28 م این ماه تموم میشه و باید تمدید کنم .... پارسال 16 تا پیش و ماهی 20 تومن می دادم ... البته یه چک 240 تومنی بابت کرایه یک سالش توی بنگاه دادم بهش و یک چک 16 تومنی .... مطمئن بودم امسال می کشه روی پول خونش .... دیشب ممدرضا پسر صابخونه اومد در خونه و گفت با حاجی -باباش- صحبت کرده ... گفته پول پیش همون 16 تا اما کرایشو یک ذره -ک یکذره رو مجکم تلفظ کنید- بالا برده ! گفتم چقدر؟ گفت 100 تومن !!! معنی یکککذره این مشدیا رو هم فهمیدیم ...5 برابرش کرده اما چاره ندارم ...هر جای دیگه بخوام برم گرون تره .... حالا قراره پشت همون اجاره نامه پارسال بنویسیم که پول بنگاه ندیم دیگه ...

-دیشب آوای بارانو به طرز بسیار آبگوشتی یی تمام کردن! ... مسخره ترین جاش اینجا بود:

""" گلپری: اقای دکتر آفرین حالش خوبه؟    آقای دکتر(تو مملکتی که پر از ماما و متخصص زنانِ زنه!!): عه! مریض شما بود؟ اون که مُرد! ..."""

یعنی حقشونه بهشون بگی : سوسک توله!!!